آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ آذر ۱۴۰۳

    Gully

    ˈɡʌli ˈɡʌli

    شکل جمع:

    gullies

    توضیحات:

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: gulley

    معنی gully | جمله با gully

    noun countable

    جغرافیا آبکند، آب‌گذر، مجرا، کاریز، راه‌آب

    gully, آبکند، آب‌گذر، مجرا، کاریز، راه‌آب

    A flash flood filling the gully with water forced us to seek higher ground.

    سیل ناگهانی که آبکند را پر از آب کرد ما را مجبور کرد که به‌دنبال زمین‌های مرتفع باشیم.

    The gully served as a natural drainage system for rainwater, preventing flooding in the surrounding areas.

    این آب‌گذر به‌عنوان یک سیستم زهکشی طبیعی برای آب باران عمل می‌کرد و از سیل در مناطق اطراف جلوگیری می‌کرد.

    noun countable

    آبراهه، کانال، تُرعه (راهی که برای هدایت آب‌ها توسط انسان ایجاد شده)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The heavy rain flooded the gully, causing it to overflow onto the road.

    بارش شدید باران باعث آب‌گرفتگی آبراهه و سرازیر شدن آن به جاده شد.

    The children enjoyed playing with their toy boats in the shallow gully.

    بچه‌ها از بازی با قایق‌های اسباب‌بازی خود در آبراهه‌ی کم‌عمق لذت می‌بردند.

    noun countable

    ورزش بازیکن مدافع

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    The gully fielder showed incredible reflexes as he caught a powerful drive with one hand.

    بازیکن مدافع با گرفتن ضربه‌ای قدرتمند با یک دست، واکنش‌های باورنکردنی از خود نشان داد.

    The gully positioned himself near the batsman, ready to catch any balls hit in his direction.

    مدافع خود را در نزدیکی ضربه‌زن قرار داد و آماده بود تا هر توپی را که در جهت او می‌آید، بگیرد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی ساطور، قمه

    The chef skillfully chopped the vegetables with a gully.

    سرآشپز ماهرانه سبزیجات را با ساطور خرد کرد.

    The hunter used a gully to skin the animal.

    شکارچی از ساطور برای پوست حیوان استفاده کرد.

    verb - intransitive verb - transitive

    جغرافیا آبراهه کندن، آبراهه درست کردن، آبکند ایجاد شدن

    The heavy rainstorm quickly gullied the soft soil in the backyard.

    طوفان شدید باران سریعا در خاک نرم حیاط آبراهه درست کرد.

    The construction crew used heavy machinery to gully the land.

    خدمه‌ی ساخت‌وساز از ماشین‌آلات سنگین برای کندن آبراهه استفاده کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The steep hillside began to gully after the intense thunderstorm.

    دامنه‌ی تپه پس‌از رعدوبرق شدید شروع به ایجاد آبکند کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gully

    1. noun ravine, ditch
      Synonyms:
      ditch channel trench gutter notch chasm culvert watercourse crevasse

    سوال‌های رایج gully

    معنی gully به فارسی چی میشه؟

    کلمه "gully" در زبان انگلیسی به معنای آبکند، آب‌گذر، مجرا، کاریز و راه‌آب است. این واژه به طور کلی به یک نوع دره یا شکاف عمیق و باریک در زمین اشاره دارد که معمولاً به دلیل فرسایش آب ایجاد می‌شود. در ادامه، معانی و توضیحات بیشتری درباره این واژه ارائه می‌دهم.

    معانی و توضیحات

    1. آبکند:

    آبکند به شکاف‌های عمیق و باریک در سطح زمین اطلاق می‌شود که به دلیل جریان آب، معمولاً در مناطق کوهستانی یا تپه‌ای ایجاد می‌گردند. این شکاف‌ها می‌توانند به تدریج بزرگ‌تر شوند و به شکل دره‌های عمیق‌تری تبدیل شوند.

    2. آب‌گذر:

    آب‌گذر به معنای مسیری است که آب از آن عبور می‌کند. گاهی اوقات، آب‌گذرها به صورت طبیعی ایجاد می‌شوند و در مواقع بارندگی یا ذوب برف، آب را به سمت پایین دست هدایت می‌کنند. این آب‌گذرها می‌توانند به صورت گودال‌های عمیق یا شیب‌دار ظاهر شوند.

    3. مجرای آب:

    مجرای آب به کانالی اشاره دارد که آب از آن جاری می‌شود. این مجرا می‌تواند طبیعی یا مصنوعی باشد. در بسیاری از مناطق، مجراهای آب به صورت گلی یا سنگی شکل می‌گیرند و به عنوان مسیرهایی برای هدایت آب به کار می‌روند.

    4. کاریز:

    کاریز به نوعی کانال زیرزمینی یا مجرای آب اطلاق می‌شود که برای آبیاری و تأمین آب به کار می‌رود. در برخی فرهنگ‌ها، کاریزها به عنوان سیستم‌های پیچیده‌ای برای انتقال آب از مناطق دور به زمین‌های کشاورزی شناخته می‌شوند. این مجراها معمولاً در اعماق زمین قرار دارند و به طور طبیعی یا با دست ساخته می‌شوند.

    5. راه‌آب:

    راه‌آب به نقاطی اشاره دارد که آب جمع می‌شود و به سمت پایین دست جاری می‌شود. راه‌آب‌ها می‌توانند به شکل نهرها یا رودخانه‌های کوچک ظاهر شوند که آب را از مناطق مرتفع به سمت دریاها یا دریاچه‌ها هدایت می‌کنند.

    نکات جالب

    - فرسایش: یکی از عوامل اصلی شکل‌گیری گالی‌ها، فرسایش ناشی از آب است. باران و سیلاب‌ها می‌توانند به تدریج خاک و سنگ را برداشته و شکاف‌هایی در زمین ایجاد کنند.

    - اکوسیستم: گالی‌ها به عنوان زیستگاه‌های مهم برای برخی از گونه‌های گیاهی و جانوری عمل می‌کنند. این مناطق معمولاً تنوع زیستی بالایی دارند و می‌توانند پناهگاهی برای موجودات مختلف باشند.

    - تأثیر انسانی: فعالیت‌های انسانی مانند کشاورزی، ساخت و ساز و جنگل‌زدایی می‌تواند به تسریع در ایجاد گالی‌ها منجر شود. به همین دلیل، مدیریت منابع آب و حفظ خاک بسیار مهم است.

    - استفاده‌های کاربردی: در برخی مناطق، گالی‌ها به عنوان منابع آب طبیعی برای کشاورزی و تأمین آب شرب استفاده می‌شوند. همچنین، می‌توانند به عنوان مسیرهای طبیعی برای پیاده‌روی و گردشگری نیز مورد استفاده قرار گیرند.

    شکل جمع gully چی میشه؟

    شکل جمع gully در زبان انگلیسی gullies است.

    ارجاع به لغت gully

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gully

    لغات نزدیک gully

    • - gullible
    • - gulliver's travels
    • - gully
    • - gully washer
    • - gulosity
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.