گذشتهی ساده:
gutteredشکل سوم:
gutteredسومشخص مفرد:
guttersوجه وصفی حال:
gutteringشکل جمع:
guttersآبرو، فاضلاب، جوی، شیاردارکردن، آب رودار کردن، قطرهقطره شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Barefooted children were playing in the gutter.
بچههای پابرهنه در جوی بازی میکردند.
a gutter boy
پسر فقیر و بیسرپرست
The candle was guttering in her hand.
شمع مذاب در دستش جاری بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gutter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gutter