با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gutter

ˈɡʌt̬ər ˈɡʌtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    guttered
  • شکل سوم:

    guttered
  • سوم شخص مفرد:

    gutters
  • وجه وصفی حال:

    guttering
  • شکل جمع:

    gutters

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive
    آب‌رو، فاضلاب، جوی، شیاردارکردن، آب رودار کردن، قطره‌قطره شدن
    • - Barefooted children were playing in the gutter.
    • - بچه‌های پابرهنه در جوی بازی می‌کردند.
    • - a gutter boy
    • - پسر فقیر و بی‌سرپرست
    • - The candle was guttering in her hand.
    • - شمع مذاب در دستش جاری بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gutter

  1. noun ditch
    Synonyms: channel, conduit, culvert, dike, drain, duct, eaves, fosse, funnel, gully, moat, pipe, runnel, sewer, sluice, spout, sulcation, trench, trough, tube, watercourse

Phrasal verbs

ارجاع به لغت gutter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gutter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gutter

لغات نزدیک gutter

پیشنهاد بهبود معانی