فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Trough

trɒːf trɒf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    troughed
  • شکل سوم:

    troughed
  • سوم شخص مفرد:

    troughs
  • وجه وصفی حال:

    troughing
  • شکل جمع:

    troughs

معنی

  • noun
    آبشخور، سنگاب، تغار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد trough

  1. noun gutter, depression
    Synonyms: canal, channel, crib, cup, dike, dip, ditch, duct, flume, furrow, gully, hollow, manger, moat, trench, watercourse

ارجاع به لغت trough

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trough» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/trough

لغات نزدیک trough

پیشنهاد بهبود معانی