امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Moat

moʊt məʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    moated
  • شکل سوم:

    moated
  • سوم‌شخص مفرد:

    moats
  • وجه وصفی حال:

    moating
  • شکل جمع:

    moats

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
خندق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The castle was surrounded by a deep moat.
- قلعه توسط خندق عمیقی احاطه شده بود.
- They filled the moat with water to deter intruders.
- آن‌ها خندق را از آب پر کردند تا از ورود متجاوزان جلوگیری کنند.
verb - transitive
(اطراف چیزی را) خندق‌کاری کردن، خندق کندن، خندق حفر کردن
- They decided to moat the warehouse.
- آن‌ها تصمیم گرفتند که اطراف انبار خندق حفر کنند.
- They moated the fortress to protect it from invaders.
- برای محافظت از دژ در برابر متجاوزان، اطراف آن را خندق‌کاری کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد moat

  1. noun a deep, wide ditch that surrounds a castle, fort, or town, typically filled with water
    Synonyms:
    ditch channel trench canal barrier furrow fosse graffe
  1. verb to surround (a place) with a moat

ارجاع به لغت moat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moat

لغات نزدیک moat

پیشنهاد بهبود معانی