گذشتهی ساده:
moatedشکل سوم:
moatedسومشخص مفرد:
moatsوجه وصفی حال:
moatingشکل جمع:
moatsخندق
The castle was surrounded by a deep moat.
قلعه توسط خندق عمیقی احاطه شده بود.
They filled the moat with water to deter intruders.
آنها خندق را از آب پر کردند تا از ورود متجاوزان جلوگیری کنند.
(اطراف چیزی را) خندقکاری کردن، خندق کندن، خندق حفر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They decided to moat the warehouse.
آنها تصمیم گرفتند که اطراف انبار خندق حفر کنند.
They moated the fortress to protect it from invaders.
برای محافظت از دژ در برابر متجاوزان، اطراف آن را خندقکاری کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «moat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moat