به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dike

daɪk daɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    ( dyke =) خاکریز، سد، بند، نهر، آبگذر، مانع
    • - The dikes of Holland prevent the sea from flooding the land.
    • - آب‌بندهای هلند ازسیل‌زدگی زمین توسط آب دریا جلوگیری می‌کنند.
    • - The Roman legions were a dike against the northern barbarians.
    • - قشون‌های روم سدی در مقابل بربرهای شمالی بودند.
    • - The city is well diked.
    • - شهر را خوب سدبندی کرده‌اند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dike

  1. noun A barrier constructed to contain the flow of water or to keep out the sea
    Synonyms: dyke, dam, embankment, barrier, ditch, bank, wall, causeway, butch, channel, levee, watercourse
  2. verb Enclose with a dike
    Synonyms: dyke

ارجاع به لغت dike

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dike» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dike

لغات نزدیک dike

پیشنهاد بهبود معانی