آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Embankment

ɪmˈbæŋkmənt ɪmˈbæŋkmənt

معنی embankment | جمله با embankment

noun

پشته، دیوار خاکی، خاکریزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They hid behind the embankment.

آن سوی پشته پنهان شدند.

an embankment of earth and rubble

دیوارهای از خاک و آوار

نمونه‌جمله‌های بیشتر

railway embankment

خاکریزی راه‌آهن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد embankment

  1. noun dike

ارجاع به لغت embankment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embankment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embankment

لغات نزدیک embankment

پیشنهاد بهبود معانی