با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Embankment

ɪmˈbæŋkmənt ɪmˈbæŋkmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    پشته، دیوار خاکی، خاکریزی
    • - They hid behind the embankment.
    • - آن سوی پشته پنهان شدند.
    • - an embankment of earth and rubble
    • - دیوارهای از خاک و آوار
    • - railway embankment
    • - خاکریزی راه‌آهن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد embankment

  1. noun dike
    Synonyms: breakwater, bank, causeway, hill, mound

ارجاع به لغت embankment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embankment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/embankment

لغات نزدیک embankment

پیشنهاد بهبود معانی