فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Embargo

ɪmˈbɑːɡoʊ ɪmˈbɑːɡəʊ

گذشته‌ی ساده:

embargoed

شکل سوم:

embargoed

سوم‌شخص مفرد:

embargoes

وجه وصفی حال:

embargoing

شکل جمع:

embargoes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb countable

ممنوعیت، تحریم، مانع، قدغن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The American embargo against Cuba has been in effect for many years.

امریکا سالهاست کوبا را تحریم اقتصادی کرده است.

They embargo all meat shipments until the source of contamination is found.

تا یافتن منبع آلودگی اصلاً اجازه‌ی تخلیه‌ی محموله‌های گوشت را نمی‌دهند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد embargo

  1. noun prohibition, restriction
    Synonyms:
    ban restraint restriction check barrier hindrance blockage stoppage impediment interdiction interdict proscription

ارجاع به لغت embargo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embargo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embargo

لغات نزدیک embargo

پیشنهاد بهبود معانی