Breakwater

-ˌwɔːtər / / -ˌwɑː- ˈbreɪkˌwɔːtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
موج‌شکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breakwater

  1. noun jetty
    Synonyms: seawall, embankment, pier, barrier, levee, wharf

ارجاع به لغت breakwater

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breakwater» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breakwater

لغات نزدیک breakwater

پیشنهاد بهبود معانی