شکل جمع:
breakthroughsشکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (verb): break through
پیشرفت، توفیق، پیروزی، موفقیت (تازه) (در علوم یا مذاکرات و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
a great breakthrough in the world of medicine
پیشرفت عظیمی در عالم پزشکی
After years of research, the team finally had a breakthrough in their investigation.
این تیم پس از سالها تحقیق، سرانجام در تحقیقات خود به موفقیت رسید.
نفوذ، رخنه، خطشکنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The enemy made a breakthrough in our defensive line.
دشمن در خط دفاعی ما نفوذ کرد.
The engineers built a series of barricades to block any potential breakthroughs from the enemy forces.
مهندسان مجموعهای از موانع را برای جلوگیری از هرگونه خطشکنی احتمالی نیروهای دشمن ساختند.
پیشرفت کردن، به موفقیت رسیدن
The athlete trained tirelessly for months in order to break through and set a new world record.
این ورزشکار ماهها به طور خستگیناپذیر تمرین کرد تا پیشرفت کند و بتواند رکورد جدیدی را در جهان ثبت کند.
After years of hard work, the scientists finally managed to break through and discover a cure for the deadly disease.
دانشمندان پس از سالها تلاش و کوشش در نهایت موفق شدند راهی برای این بیماری کشنده کشف کنند.
رخنه کردن، نفوذ کردن (در خطوط دفاعی دشمن و غیره)، عبور کردن، گذشتن (از موانع)
After months of planning, the troops finally managed to break through the enemy's front lines.
پس از ماهها برنامه ریزی، سرانجام نیروها موفق به رخنه کردن در خطوط مقدم دشمن شدند.
Despite facing heavy resistance, the courageous soldiers were determined to break through the enemy's stronghold.
سربازان شجاع علیرغم مواجهه با مقاومت شدید، مصمم به رخنه در سنگر دشمن بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «breakthrough» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breakthrough