شکل جمع:
breakoutsفرار ناگهانی (از زندان و محاصره و غیره)، گریز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The police were called to the scene of a violent breakout at the local bar.
پلیس به محل وقوع یک گریز خشونتآمیز در نوار محلی فراخوانده شد.
There has been a mass breakout from one of Germany's top security jails.
فرار گستردهای از یکی از زندانهای امنیتی آلمان رخ داده است.
برتر، برجسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the breakout book
کتاب برجسته
The breakout star of the show stole the spotlight with her incredible performance.
ستارهی برتر نمایش با اجرای باورنکردنیاش توجهات را به خود جلب کرد.
زمان استراحت
a breakout session
زمان استراحت جلسه
a breakout meeting
زمان استراحت ملاقات
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «breakout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breakout