فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Getaway

ˈɡetəweɪ ˈɡetəweɪ

شکل جمع:

getaways

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

فرار (از جایی) (به‌ویژه پس از ارتکاب جرم)

The prisoners made their getaway at night.

زندانیان فرارشان را در شب انجام دادند.

The criminals planned their getaway meticulously.

مجرمان فرار خود را با دقت برنامه‌ریزی کردند.

noun

شروع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The getaway was chaotic as the runners jostled for position.

شروع بی‌نظم بود، زیرا دوندگان برای کسب مقام یکدیگر را هل می‌دادند.

He stumbled at the getaway.

او هنگام شروع تلوتلو می‌خورد.

noun countable

سفر مکان (برای تعطیلات)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

Our family's favorite getaway is a beach house by the ocean.

مکان تعطیلات محبوب خانواده‌ی ما خانه‌ای ساحلی در کنار اقیانوس است.

The tropical island is the perfect getaway for sun, sand, and relaxation.

این جزیره‌ی گرمسیری بهترین مکان برای استراحت، آفتاب، شن و ماسه است.

noun informal

سفر تعطیلات کوتاه

She needed a getaway to recharge and relax.

او برای تجدید قوا و استراحت تعطیلات کوتاه داشت.

a romantic getaway

تعطیلات کوتاه عاشقانه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We booked a lakeside cabin for our family getaway.

کلبه‌ای در کنار دریاچه برای تعطیلات کوتاه خانوادگی خود رزرو کردیم.

She needed a getaway after a stressful week at work.

او پس از یک هفته‌ی پراسترس در محل کار به تعطیلات کوتاهی نیاز داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد getaway

  1. noun escape
    Synonyms:
    break flight slip lam breakout decampment

ارجاع به لغت getaway

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «getaway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/getaway

لغات نزدیک getaway

پیشنهاد بهبود معانی