گذشتهی ساده:
snarfedشکل سوم:
snarfedسومشخص مفرد:
snarfsوجه وصفی حال:
snarfingبا ولع خوردن، بلعیدن غذا با حرص، تند و با اشتها خوردن، لمباندن
همچنین میتوان از snarf down/up استفاده کرد.
He came home late and snarfed up the leftovers without even heating them.
او دیر به خانه آمد و باقیماندهی غذا را بیآنکه گرم کند، لمباند.
They snarfed everything on the table as if they hadn’t eaten for days.
آنها همهچیز روی میز را با ولع خوردند انگار چند روز چیزی نخورده بودند.
انگلیسی بریتانیایی دزدیدن، قاپیدن، بدون اجازه برداشتن، ربودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The kids snarfed all the candies before the party even started.
قبلاز اینکه مهمانی شروع شود، بچهها تمام شیرینیها را قاپیدند.
She snarfed the pen off my desk without asking.
او خودکارم را بدون اجازه برداشت.
انگلیسی بریتانیایی بدون اجازه استفاده کردن از فایل، دزدیدن اطلاعات دیجیتال، برداشتن محتوا بدون اجازه
She accidentally snarfed someone else’s work while compiling her report.
او بهطور اتفاقی کار دیگران را بدون اجازه در گزارشش استفاده کرد.
Students snarfed the lecture notes from the online portal.
دانشجویان جزوههای درس را بدون اجازه از پرتال برداشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «snarf» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/snarf