آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ آذر ۱۴۰۴

    Cabbage

    ˈkæbɪdʒ ˈkæbɪdʒ

    گذشته‌ی ساده:

    cabbaged

    شکل سوم:

    cabbaged

    سوم‌شخص مفرد:

    cabbages

    وجه وصفی حال:

    cabbaging

    شکل جمع:

    cabbages

    معنی cabbage | جمله با cabbage

    noun countable uncountable B1

    سبزی‌جات گیاه‌شناسی کلم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

    مشاهده

    The cabbage was fresh.

    کلم تازه بود.

    She cooked the cabbage with onions and garlic.

    کلم را با پیاز و سیر پخت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I bought a cabbage from the grocery store.

    از خواربار فروشی کلم خریدم.

    noun slang informal

    پول (کاغذی)، اسکناس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The beggar asked for some cabbage.

    گدا یه کم پول خواست.

    She stuffed her purse with cabbage.

    کیفش رو پر از اسکناس کرد.

    slang verb - transitive

    کش رفتن، بلند کردن، دزدیدن (در مورد چیزهای کوچک و کم‌ارزش)

    He cabbage a few dollars from his friend's wallet.

    چند دلار از کیف پول دوستش کش رفت.

    She cabbaged a pen from her coworker's desk.

    یه خودکار از روی میز همکارش بلند کرد.

    noun countable informal

    بی‌خاصیت، منفعل (شخص)

    John was a cabbage, always sitting on the couch and watching TV.

    جان یه آدم بی‌خاصیت بود، همیشه روی مبل می‌نشست و تلویزیون تماشا می‌کرد.

    He used to be full of energy, but now he's just a cabbage!

    اون قبلاً پرانرژی بود اما حالا منفعلی بیش نیست!

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cabbage

    1. noun something, such as coins or printed bills, used as a medium of exchange
      Synonyms:
      money cash currency loot dough moola moolah bread green scratch jack sugar lucre pelf mazuma shekels gelt simoleons dinero brass clams long green boodle lolly kale wampum broccoli lettuce collards coleslaw brussels-sprouts chou savoy colewort sauerkraut
    1. noun Any of various cultivars of the genus Brassica oleracea grown for their edible leaves or flowers
      Synonyms:
      cultivated cabbage brassica-oleracea
    1. verb make off with belongings of others
      Synonyms:
      swipe pinch lift hook filch sneak pilfer purloin abstract snarf nobble

    سوال‌های رایج cabbage

    گذشته‌ی ساده cabbage چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده cabbage در زبان انگلیسی cabbaged است.

    شکل سوم cabbage چی میشه؟

    شکل سوم cabbage در زبان انگلیسی cabbaged است.

    شکل جمع cabbage چی میشه؟

    شکل جمع cabbage در زبان انگلیسی cabbages است.

    وجه وصفی حال cabbage چی میشه؟

    وجه وصفی حال cabbage در زبان انگلیسی cabbaging است.

    سوم‌شخص مفرد cabbage چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد cabbage در زبان انگلیسی cabbages است.

    ارجاع به لغت cabbage

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cabbage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cabbage

    لغات نزدیک cabbage

    • - cabana
    • - cabaret
    • - cabbage
    • - cabbage bug
    • - cabbage butterfly
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.