آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Dough

doʊ dəʊ

شکل جمع:

doughs

معنی dough | جمله با dough

noun countable uncountable

خمیر

Dough is made of flour and water.

خمیر از آرد و آب ساخته می‌شود.

I added some yeast to the dough to make it rise.

مقداری مایه‌ی خمیر به خمیر اضافه کردم تا پف کند.

noun slang uncountable informal

قدیمی مایه‌تیله، پول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Her father makes a lot of dough.

پدرش پول زیادی درمی‌آره.

I spent all my dough on that new computer.

همه‌ی مایه‌تیله‌ام رو صرف اون کامپیوتر جدید کردم.

noun

انگلیسی آمریکایی سرباز پیاده‌نظام (به‌ویژه در جنگ جهانی اول)

The dough's helmet protected him from enemy fire.

کلاه سرباز پیاده‌نظام او را از آتش دشمن محافظت می‌کرد.

The doughs training prepared him for the realities of war.

آموزش سرباز پیاده‌نظام او را برای واقعیات جنگ آماده کرد.

noun

هر چیز خمیرمانند (به‌ویژه از نظر قوام)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dough

سوال‌های رایج dough

شکل جمع dough چی میشه؟

شکل جمع dough در زبان انگلیسی doughs است.

ارجاع به لغت dough

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dough» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dough

لغات نزدیک dough

پیشنهاد بهبود معانی