آخرین به‌روزرسانی:

Brass

bræs brɑːs

شکل جمع:

brasses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1

برنج (فلز)، پول خرد برنجی، بی‌شرمی، افسر ارشد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

brass button

دکمه‌ی برنجی

a brass band

دسته‌ی نوازندگان سازهای بادی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a banquet for the top brass

ضیافتی به افتخار افسران عالی‌رتبه

the army brass

امرای ارتش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brass

  1. noun impulsiveness; nerve
    Synonyms:
    confidence impudence rudeness insolence gall cheek audacity effrontery brashness impertinence presumption assumption chutzpah
    Antonyms:
    caution carefulness prudence circumspection

سوال‌های رایج brass

شکل جمع brass چی میشه؟

شکل جمع brass در زبان انگلیسی brasses است.

ارجاع به لغت brass

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brass» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brass

لغات نزدیک brass

پیشنهاد بهبود معانی