امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Circumspection

ˌsərkəmˈspekʃn̩ ˌsɜːkəmˈspekʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
احتیاط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circumspection

  1. noun The exercise of good judgment or common sense in practical matters
    Synonyms:
    caution discretion forehandedness foresight foresightedness forethought forethoughtfulness precaution prudence
  1. noun The trait of being circumspect and prudent
    Synonyms:
    prudence caution wariness discretion heed discreetness

ارجاع به لغت circumspection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumspection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circumspection

لغات نزدیک circumspection

پیشنهاد بهبود معانی