شکل جمع:
discretionsبصیرت، احتیاط، حزم، نظر، رأی، صلاحدید
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You have been given the discretion to choose your own staff.
به شما اختیار داده شده است که کارمندان خود را شخصاً انتخاب کنید.
It is a matter that I cannot leave to anyone else's discretion.
این چیزی است که من نمیتوانم به داوری کسی دیگری واگذار کنم.
Use care and discretion in your choice of an assistant!
در گزینش معاون خود دقت و احتیاط به کار ببر.
You can spend the money at your own discretion.
شما میتوانید پول را به صلاحدید خود خرج کنید.
به صلاحدید، به داوری، به اختیار، به میل
discretion is the better part of valor
بهترین بخش شجاعت احتیاط است، آدم دلیر باید محتاط باشد
the age (or years) of discretion
سن کمال، سنین تجربه و پختگی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «discretion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/discretion