فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vigilance

ˈvɪdʒələns ˈvɪdʒələns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

هشیاری، گوش‌به‌زنگی (به‌ویژه در برابر خطر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

constant vigilance against the spread of disease

هشیاری دائم در برابر گسترش بیماری

The security guard's vigilance prevented a potential break-in at the museum.

گوش‌به‌زنگی نگهبان از ورود غیرقانونی احتمالی به موزه جلوگیری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vigilance

  1. noun carefulness
    Synonyms:
    attention caution alertness watchfulness diligence attentiveness vigil observance watch lookout circumspection surveillance acuity
    Antonyms:
    carelessness negligence impulsiveness indiscretion

ارجاع به لغت vigilance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vigilance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vigilance

لغات نزدیک vigilance

پیشنهاد بهبود معانی