شکل جمع:
vigilsشبزندهداری، شبپایی، بیدارمانی (برای نگهبانی و دعا و غیره)، احیا (مذهب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After the storm, the neighborhood organized a vigil.
پس از طوفان، در محله مراسم شبزندهداری برگزار شد.
The religious community organized a vigil to pray for peace.
جامعهی مذهبی برای دعا برای صلح احیا را ترتیب دادند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vigil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vigil