نظارت (بهویژه توسط پلیس یا ارتش)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The FBI has increased surveillance on the suspect's home.
افبیآی نظارت بر منزل مظنون را افزایش داده است.
Surveillance of the border is essential to prevent illegal immigration and smuggling.
نظارت بر مرزها برای جلوگیری از مهاجرت غیرقانونی و قاچاق ضروری است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «surveillance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surveillance