شکل جمع:
scrutiniesموشکافی، بررسی، رسیدگی، مداقه، تحقیق
مداقه، بررسی دقیق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a careful scrutiny of the forged document
نگاهی دقیق به سند جعلی
Nothing escaped the mother-in-law's scrutiny.
وارسی دقیق مادرشوهر هیچچیز را نادیده نمیگرفت.
The matter has been under the committee's constant scrutiny.
موضوع تحت بررسی دائم کمیسیون بوده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scrutiny» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scrutiny