گذشتهی ساده:
scannedشکل سوم:
scannedسومشخص مفرد:
scansوجه وصفی حال:
scanningبهدقت دیدن، بهدقت از نظر گذراندن، بررسی کردن
He spent hours scanning each vein of rock for a sign of gold.
او ساعتها بادقت به هریک از رگههای سنگها نگاه میکرد تا اثری از طلا بهدست آورد.
She anxiously scanned the faces of the men leaving the train.
با نگرانی چهرهی مردانی که از قطار خارج میشدند، به دقت از نظر میگذراند.
The detective scanned their faces as they passed.
کارآگاه همینطور که رد میشدند چهرهی آنها را در مد نظر قرار داد.
از نظر گذراندن، نگاه اجمالی کردن، نگاهی انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I read a few pages carefully and scanned the rest.
چند صفحه را دقیق خواندم و بقیه را از نظر گذراندم.
I scanned the newspaper article quickly and made a note of the main points.
بهسرعت به مقالهی روزنامه نگاهی انداختم و نکات اصلی را یادداشت کردم.
پزشکی کامپیوتر اسکن کردن، اسکن شدن، عکسبرداری کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
This device scans the price and issues a receipt.
این دستگاه قیمت را اسکن و رسید را صادر میکند.
All hand luggage has to be scanned.
همهی چمدانهای دستی باید اسکن شوند.
He scanned the patient's heart.
قلب بیمار را اسکن کرد.
The electron beam scans the picture tube.
پرتو الکترونی لامپ تصویر را اسکن میکند.
ادبی تقطیع کردن، تقطیع شدن (شعر)
The teacher asked the students to scan the poem.
معلم از دانشآموزان خواست شعر را تقطیع کنند.
This line doesn't scan.
این سطر تقطیع نمیشود.
نگاه (دقیق یا سریع و اجمالی به چیزی)
a quick scan of the situation
نگاهی اجمالی و سریع به وضعیت
I gave the book a careful scan.
کتاب را با دقت نگاه کردم.
پزشکی اسکن، لایهنگاری
a brain scan
اسکن مغز
They did a scan of my liver.
کبد مرا لایهنگاری کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scan» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scan