آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Browse

braʊz braʊz

گذشته‌ی ساده:

browsed

شکل سوم:

browsed

سوم‌شخص مفرد:

browses

وجه وصفی حال:

browsing

معنی browse | جمله با browse

verb - intransitive B2

گشت زدن، سرسری نگاه کردن، ورق زدن، نگاه انداختن

He wasn’t planning to buy a phone, he was just browsing to compare the models.

او قصد خرید گوشی نداشت، فقط برای مقایسه مدل‌ها نگاه می‌کرد.

You’re welcome to browse the shelves while you wait.

می‌توانید درحین انتظار، قفسه‌ها را نگاه کنید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She likes to browse fashion blogs during her lunch break.

او دوست دارد در زمان استراحت ناهار، نگاهی سرسری به وبلاگ‌های مد بیندازد.

browse among/through

(کتاب) ورق زدن، نگاه سرسری کردن به

verb - intransitive verb - transitive B2

وب‌گردی کردن، گشتن در اینترنت، کاوش کردن در اینترنت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Instead of studying, he kept browsing memes all night.

به‌جای درس خواندن، تمام شب مشغول کاوش میم‌ها در اینترنت بود.

You can browse our website to learn more about our services.

می‌توانید برای آشنایی بیشتر با خدمات ما، در وبسایت ما گشت بزنید.

verb - intransitive B2

چریدن، چرا کردن، علوفه خوردن (به‌شکلی آرام)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

Cows browsed lazily in the field all afternoon.

گاوها تمام بعدازظهر با تنبلی در مزرعه چرا کردند.

The deer emerged from the forest to browse under the apple trees.

گوزن‌ها از جنگل بیرون آمدند تا زیر درختان سیب بچرند.

noun singular

انگلیسی بریتانیایی گشت‌وگذار، نگاه سرسری، تماشای گذرا، ورق زدن

Even a short browse in a second-hand store can be exciting.

حتی گشت‌وگذاری کوتاه در فروشگاه اجناس دست‌دوم می‌تواند هیجان‌انگیز باشد.

She enjoys a browse through fashion magazines on Sundays.

او از ورق‌زدن مجله‌های مد در روزهای یکشنبه لذت می‌برد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد browse

  1. verb look around; look through
    Synonyms:
    scan read glance at skim survey check over run through leaf through thumb through peruse dip into flip through riffle through riff through graze nibble skip through wander pass an eye over give the once over scan inspect loosely examine cursorily feed hit the high spots get the cream once over lightly

سوال‌های رایج browse

گذشته‌ی ساده browse چی میشه؟

گذشته‌ی ساده browse در زبان انگلیسی browsed است.

شکل سوم browse چی میشه؟

شکل سوم browse در زبان انگلیسی browsed است.

وجه وصفی حال browse چی میشه؟

وجه وصفی حال browse در زبان انگلیسی browsing است.

سوم‌شخص مفرد browse چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد browse در زبان انگلیسی browses است.

ارجاع به لغت browse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «browse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/browse

لغات نزدیک browse

پیشنهاد بهبود معانی