با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Peruse

pəˈruːz pəˈruːz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    بررسی کردن، به‌دقت خواندن
    • - Applicants should peruse the list of the required documents carefully.
    • - درخواست‌کنندگان باید بادقت فهرست مدارک لازم را مطالعه کنند.
    • - The people who belittled him first ended by perusing him.
    • - مردمی که ابتدا او را دست کم می‌گرفتند عاقبت به او دقت (توجه و باریک‌بینی) کردند.
    • - Milton spent seven years of his life perusing the world's masterpieces.
    • - میلتون هفت سال از عمر خود را صرف خواندن شاهکارهای جهان کرد.
    • - if we peruse the course of history...
    • - اگر سیر تاریخ رامورد بررسی قرار دهیم...
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد peruse

  1. verb check out; examine
    Synonyms: analyze, browse, glance over, inspect, look through, pore over, read, scan, scrutinize, skim, study
    Antonyms: neglect, overlook

ارجاع به لغت peruse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peruse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peruse

لغات نزدیک peruse

پیشنهاد بهبود معانی