آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ خرداد ۱۴۰۴

    Analyze

    ˈænlaɪz ˈænl-aɪz

    گذشته‌ی ساده:

    analyzed

    شکل سوم:

    analyzed

    سوم‌شخص مفرد:

    analyzes

    وجه وصفی حال:

    analyzing

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: analyse

    معنی analyze | جمله با analyze

    verb - transitive

    تحلیل کردن، بررسی کردن، پژوهیدن، موشکافی کردن، آنالیز کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    The coach tried to analyze the cause of our defeat.

    مربی تلاش کرد علت شکست ما را بررسی کند.

    The detective spent hours analysing the evidence from the crime scene.

    کارآگاه ساعت‌ها به موشکافی شواهد موجود در صحنه‌ی جنایت پرداخت.

    verb - transitive B2

    دستور زبان شیمی تجزیه‌ کردن، جدا کردن، فراکافت کردن، آنالیز کردن

    link-banner

    آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    To understand this poem one must analyze the meaning of each line.

    برای درک این شعر باید معنی هر یک از سطرهای آن را به دقت تجزیه‌وتحلیل کرد.

    The scientist will analyze the specimen to determine its chemical composition.

    دانشمند نمونه را برای تعیین ترکیب شیمیایی آن تجزیه خواهد کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to analyze a sentence into nouns, verbs, pronouns, etc.

    تجزیه‌ی جمله به اسم و فعل و ضمیر و غیره

    verb - transitive

    روان‌شناسی سلامت روان روان‌کاوی کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

    مشاهده

    He will analyze your behavior.

    رفتار شما را روان‌کاوی خواهد کرد.

    The psychologist will analyse your childhood experiences.

    روان‌شناس تجربیات دوران کودکی شما را روان‌کاوی خواهد کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد analyze

    1. verb examine and determine
      Synonyms:
      consider study evaluate judge figure figure out interpret inspect test scrutinize investigate estimate resolve think through sort out assay chew over kick around hash talk game confab spell out rehash beat a dead horse get down to brass tacks
    1. verb break down to components
      Synonyms:
      separate divide dissect resolve disintegrate decompose break up part dissolve cut up determine lay bare parse anatomize hydrolyze electrolyze decompound x-ray
      Antonyms:
      combine assemble synthesize

    لغات هم‌خانواده analyze

    noun
    analysis, analyst
    adjective
    analytical
    verb - transitive
    analyze

    سوال‌های رایج analyze

    گذشته‌ی ساده analyze چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده analyze در زبان انگلیسی analyzed است.

    شکل سوم analyze چی میشه؟

    شکل سوم analyze در زبان انگلیسی analyzed است.

    وجه وصفی حال analyze چی میشه؟

    وجه وصفی حال analyze در زبان انگلیسی analyzing است.

    سوم‌شخص مفرد analyze چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد analyze در زبان انگلیسی analyzes است.

    ارجاع به لغت analyze

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «analyze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/analyze

    لغات نزدیک analyze

    • - analytics
    • - analyzable
    • - analyze
    • - analyzer
    • - anamnesis
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.