گذشتهی ساده:
X-rayedشکل سوم:
X-rayedسومشخص مفرد:
x-raysوجه وصفی حال:
X-rayingشکل جمع:
x-raysاشتباهات رایج نوشتاری این لغت x ray / xray میباشد.
اشعهی ایکس، پرتوی ایکس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
A CT scan uses X rays to take a picture of everything under the skin.
سیتیاسکن از پرتو ایکس بهمنظورِ گرفتن عکس از همه چیز در زیر پوست استفاده میکند.
X rays are used by doctors to examine the bones or organs inside our body.
پزشکان از پرتو ایکس بهمنظورِ بررسی استخوانها یا اندامهای داخلی بدن ما استفاده میکنند.
پزشکی عکس رادیوگرافی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The doctor examined the x-ray of my broken arm.
دکتر عکس رادیوگرافی دست شکستهام را بررسی کرد.
The nurse handed me the x-ray of my abdomen for the doctor to review.
پرستار عکس رادیوگرافی شکمم را به من داد تا دکتر بررسی کند.
پزشکی پرتونگاری، رادیوگرافی، عکسبرداری با اشعهی ایکس
The tumour showed up on the X ray.
تومور در رادیوگرافی نشان داده شد.
The X ray showed a slight irregularity in one lung.
پرتونگاری یک بینظمی جزئی را در یک ریه نشان داد.
عکسبرداری کردن (با اشعهی ایکس)
The doctor x-rayed my arm to check for any fractures.
دکتر از دستم عکسبرداری کرد تا شکستگی را بررسی کند.
The technician x-rayed the patient's chest to examine their lungs.
تکنسین از قفسهی سینهی بیمار عکسبرداری کرد تا ریههای او را معاینه کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «x-ray» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/x-ray