فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

X-ray

ˈeks reɪ ˈeks reɪ

گذشته‌ی ساده:

X-rayed

شکل سوم:

X-rayed

سوم‌شخص مفرد:

x-rays

وجه وصفی حال:

X-raying

شکل جمع:

x-rays

توضیحات:

اشتباهات رایج نوشتاری این لغت x ray / xray می‌باشد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

اشعه‌ی ایکس، پرتوی ایکس

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

A CT scan uses X rays to take a picture of everything under the skin.

سی‌تی‌اسکن از پرتو ایکس به‌منظورِ گرفتن عکس از همه چیز در زیر پوست استفاده می‌کند.

X rays are used by doctors to examine the bones or organs inside our body.

پزشکان از پرتو ایکس به‌منظورِ بررسی استخوان‌ها یا اندام‌های داخلی بدن ما استفاده می‌کنند.

noun countable

پزشکی عکس‌ رادیوگرافی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The doctor examined the x-ray of my broken arm.

دکتر عکس رادیوگرافی دست شکسته‌ام را بررسی کرد.

The nurse handed me the x-ray of my abdomen for the doctor to review.

پرستار عکس رادیوگرافی شکمم را به من داد تا دکتر بررسی کند.

noun countable

پزشکی پرتونگاری، رادیوگرافی، عکس‌برداری با اشعه‌ی ایکس

The tumour showed up on the X ray.

تومور در رادیوگرافی نشان داده شد.

The X ray showed a slight irregularity in one lung.

پرتونگاری یک بی‌نظمی جزئی را در یک ریه نشان داد.

verb - transitive

عکس‌برداری کردن (با اشعه‌ی ایکس)

The doctor x-rayed my arm to check for any fractures.

دکتر از دستم عکس‌برداری کرد تا شکستگی را بررسی کند.

The technician x-rayed the patient's chest to examine their lungs.

تکنسین از قفسه‌ی سینه‌ی بیمار عکس‌برداری کرد تا ریه‌های او را معاینه کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد x-ray

  1. noun inside look
    Synonyms:
    radioactivity radiograph fluoroscope encephalogram Röntgen rays cathode rays ultraviolet rays actinism refractometry
  1. noun picture of inside a body
    Synonyms:
    radiograph Roentgen rays radioactivity fluoroscope actinism cathode rays ultraviolet rays encephalogram refractometry

ارجاع به لغت x-ray

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «x-ray» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/x-ray

لغات نزدیک x-ray

پیشنهاد بهبود معانی