با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Sort Out

ˈsɔːrt̬.aʊt ˈsɔːt.aʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B2
سروسامان دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
phrasal verb
مرتب کردن
phrasal verb
حل کردن مشکل
phrasal verb
دسته‌بندی کردن
phrasal verb
رو به راه کردن
phrasal verb
حمله کردن
phrasal verb
مهیا کردن، جور کردن چیزی برای کسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sort out

  1. phrasal verb Clarify by reviewing mentally
  2. phrasal verb Arrange
  3. phrasal verb Fix (as a problem)
  4. phrasal verb Organise or separate into groups (as a collection of items)
  5. phrasal verb Separate from the remainder of a group; often construed with from (so as to make tidy)
  6. phrasal verb Attack physically
  7. phrasal verb Provide (somebody) with a necessity or a solution to a problem

ارجاع به لغت sort out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sort out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sort out

لغات نزدیک sort out

پیشنهاد بهبود معانی