امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Investigate

ɪnˈvestɪɡeɪt ɪnˈvestɪɡeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    investigated
  • شکل سوم:

    investigated
  • سوم‌شخص مفرد:

    investigates
  • وجه وصفی حال:

    investigating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive B1
بررسی کردن، رسیدگی کردن، وارسی کردن، بررسیدن (جرم و مشکل و اظهارات و غیره به‌ویژه به‌منظور کشف حقیقت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- We must investigate the causes of cancer.
- ما باید علل سرطان را بررسی کنیم.
- The police are investigating the crime.
- پلیس دارد به جنایت رسیدگی می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد investigate

  1. verb check into thoroughly
    Synonyms: be all ears, bug, case, check out, check over, check up, consider, delve, dig, examine, explore, eyeball, feel out, frisk, give the once over, go into, inquire, inquisite, inspect, interrogate, listen in, look into, look over, look-see, make inquiry, muckrake, nose around, poke, probe, prospect, pry, put to the test, question, read, reconnoiter, research, review, run down, scout, scrutinize, search, sift, spy, stake out, study, tap, wiretap
    Antonyms: ignore

لغات هم‌خانواده investigate

ارجاع به لغت investigate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «investigate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/investigate

لغات نزدیک investigate

پیشنهاد بهبود معانی