آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ بهمن ۱۴۰۳

    Consider

    kənˈsɪdər kənˈsɪdə

    گذشته‌ی ساده:

    considered

    شکل سوم:

    considered

    سوم‌شخص مفرد:

    considers

    وجه وصفی حال:

    considering

    معنی consider | جمله با consider

    verb - transitive B1

    (در اصل) بررسی کردن، با دقت نگریستن، وارسیدن، وارسی کردن، بازبینی کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده
    verb - transitive

    موردملاحظه قرار دادن، غور کردن، موردمطالعه قرار دادن، سگالیدن، مداقه کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    verb - transitive

    به حساب آوردن، در نظر گرفتن، در خاطر داشتن، انگاشتن، فکر کردن

    Her health is very good if you consider her age.

    با در نظر گرفتن سنش سلامتی او خیلی خوب است.

    verb - transitive

    رعایت (دیگران را) کردن، ملاحظه کردن، برآوردن

    He considered her every wish.

    همه‌ی خواسته‌های او را برآورده کرد.

    verb - transitive

    (پس از تفکر و بررسی) نظر دادن، معتقد بودن

    I consider him a good person.

    فکر می‌کنم (یا از نظر من) او آدم خوبی است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد consider

    1. verb turn over in one’s mind
      Synonyms:
      think over reflect study examine contemplate ponder muse deliberate meditate acknowledge recognize grant allow for take into account regard see deal with reason inspect revolve ruminate speculate mull over take under advisement assent to provide for reckon with look at scan see about think out concede envisage dream of scrutinize perpend toss around consult favor flirt with keep in mind take up excogitate subscribe to
      Antonyms:
      ignore reject dismiss forget neglect discard
    1. verb regard a certain way
      Synonyms:
      think feel believe view judge hold respect remember suppose estimate count deem analyze appraise take for care for sense look upon credit reflect reckon with take into account bear in mind keep in view make allowance for set down
      Antonyms:
      ignore dismiss reject disregard leave abandon

    Idioms

    all things considered

    با در نظر گرفتن همه چیز، پس از بررسی همه‌ی جوانب

    با درنظر گرفتن همه‌ی جوانب یا شرایط، ازهرنظر

    لغات هم‌خانواده consider

    • noun
      consideration, reconsideration
    • adjective
      considerable, considerate, considered
    • verb - transitive
      consider, reconsider
    • adverb
      considerably, considerately

    سوال‌های رایج consider

    گذشته‌ی ساده consider چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده consider در زبان انگلیسی considered است.

    شکل سوم consider چی میشه؟

    شکل سوم consider در زبان انگلیسی considered است.

    وجه وصفی حال consider چی میشه؟

    وجه وصفی حال consider در زبان انگلیسی considering است.

    سوم‌شخص مفرد consider چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد consider در زبان انگلیسی considers است.

    ارجاع به لغت consider

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «consider» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consider

    لغات نزدیک consider

    • - conservatory
    • - conserve
    • - consider
    • - consider the options
    • - considerable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.