گذشتهی ساده:
consideredشکل سوم:
consideredسومشخص مفرد:
considersوجه وصفی حال:
considering(در اصل) بررسی کردن، با دقت نگریستن، وارسیدن، وارسی کردن، بازبینی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
موردملاحظه قرار دادن، غور کردن، موردمطالعه قرار دادن، سگالیدن، مداقه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به حساب آوردن، در نظر گرفتن، در خاطر داشتن، انگاشتن، فکر کردن
Her health is very good if you consider her age.
با در نظر گرفتن سنش سلامتی او خیلی خوب است.
رعایت (دیگران را) کردن، ملاحظه کردن، برآوردن
He considered her every wish.
همهی خواستههای او را برآورده کرد.
(پس از تفکر و بررسی) نظر دادن، معتقد بودن
I consider him a good person.
فکر میکنم (یا از نظر من) او آدم خوبی است.
با در نظر گرفتن همه چیز، پس از بررسی همهی جوانب
با درنظر گرفتن همهی جوانب یا شرایط، ازهرنظر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «consider» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consider