(بهگونهای که نشان میدهد به خواستهها و احساسات دیگران توجه میشود و تلاش بر این است که آنان آزار نبینند یا ناراحت نشوند) ملاحظهگرانه، بهطور باملاحظه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She drives considerately.
او بهطور باملاحظه رانندگی میکند.
They smoke, but considerately blow the smoke away from my face.
آنها سیگار میکشند اما ملاحظهگرانه دود را از صورتم دور میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «considerately» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/considerately