تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(قدیمی) قصد کردن، مورد ملاحظه قرار دادن
کاملاً مورد تفکر قرار دادن، تا پایان کار را سنجیدن، موردبررسی دقیق قرار دادن
بازاندیشی کردن، تعمق کردن
تمام جوانب را سنجیدن، سبک سنگین کردن
ابداع کردن، اختراع کردن
1- عقیدهی بهتری داشتن (دربارهی چیزی یا کسی) 2- (پس از تفکر) تجدید نظر کردن
مناسب دانستن، بجا پنداشتن
1- اهمیت ندادن، مهم نپنداشتن 2- تردید نکردن
بسیار دوست داشتن یا تحسین کردن، نور چشم خود دانستن
1- اهمیت ندادن، مهم نپنداشتن 2- تردید نکردن
اهمیت ندارد! قابل ندارد!، بفرمایید!، چوبکاری نفرمایید!
think out loud (or think aloud)
افکار خود را آشکار کردن، بلند بلند فکر کردن
مجدد مورد تفکر قرار دادن، دقت کردن
خارجاز چهارچوب فکر کردن، از زوایای جدید نگریستن، خلاقانه فکر کردن، محدودیتهای فکری را کنار زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «think» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/think