فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disbelieve

ˌdɪsbəˈliːv ˌdɪsbəˈliːv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    disbelieved
  • شکل سوم:

    disbelieved
  • سوم شخص مفرد:

    disbelieves
  • وجه وصفی حال:

    disbelieving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive verb - intransitive
    باور نکردن، اعتقاد نکردن، دروغ پنداشتن
    • - He disbelieves the existence of ghosts.
    • - او به‌وجود ارواح اعتقاد ندارد.
    • - I disbelieve everything he said.
    • - هیچ‌کدام از حرف‌های او را باور نمی‌کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disbelieve

  1. verb doubt
    Synonyms: discount, discredit, distrust, eschew, give no credence to, mistrust, not accept, not buy, not credit, not swallow, question, reject, repudiate, scoff at, scorn, scout, suspect, unbelieve
    Antonyms: believe, trust

ارجاع به لغت disbelieve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disbelieve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disbelieve

لغات نزدیک disbelieve

پیشنهاد بهبود معانی