گذشتهی ساده:
distrustedشکل سوم:
distrustedسومشخص مفرد:
distrustsوجه وصفی حال:
distrustingبیاعتمادی، بدگمانی، سوظن، اعتماد نداشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She has a distrust of foreigners.
او نسبت به خارجیان بیاعتماد است.
Distrust was about to destroy their marriage.
بدگمانی داشت زناشویی آنها را تباه میکرد.
I distrusted him from the very beginning.
از همان اول به او اعتماد نداشتم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «distrust» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distrust