امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Distrust

dɪsˈtrʌst dɪsˈtrʌst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    distrusted
  • شکل سوم:

    distrusted
  • سوم‌شخص مفرد:

    distrusts
  • وجه وصفی حال:

    distrusting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb uncountable
بی‌اعتمادی، بدگمانی، سوظن، اعتماد نداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She has a distrust of foreigners.
- او نسبت به خارجیان بی‌اعتماد است.
- Distrust was about to destroy their marriage.
- بدگمانی داشت زناشویی آن‌ها را تباه می‌کرد.
- I distrusted him from the very beginning.
- از همان اول به او اعتماد نداشتم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distrust

  1. noun lack of faith in something
    Synonyms:
    disbelief doubt misdoubt misgiving mistrust qualm question skepticism suspicion wariness
    Antonyms:
    assurance belief certainty confidence credit faith surety trust
  1. verb be suspicious, skeptical of
    Synonyms:
    be wary of disbelieve discredit doubt misbelieve mistrust question smell a rat suspect wonder about
    Antonyms:
    be confident believe credit trust

ارجاع به لغت distrust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distrust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distrust

لغات نزدیک distrust

پیشنهاد بهبود معانی