با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Distrust

dɪsˈtrʌst dɪsˈtrʌst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    distrusted
  • شکل سوم:

    distrusted
  • سوم‌شخص مفرد:

    distrusts
  • وجه وصفی حال:

    distrusting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb uncountable
بی‌اعتمادی، بدگمانی، سوظن، اعتماد نداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She has a distrust of foreigners.
- او نسبت به خارجیان بی‌اعتماد است.
- Distrust was about to destroy their marriage.
- بدگمانی داشت زناشویی آن‌ها را تباه می‌کرد.
- I distrusted him from the very beginning.
- از همان اول به او اعتماد نداشتم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distrust

  1. noun lack of faith in something
    Synonyms: disbelief, doubt, misdoubt, misgiving, mistrust, qualm, question, skepticism, suspicion, wariness
    Antonyms: assurance, belief, certainty, confidence, credit, faith, surety, trust
  2. verb be suspicious, skeptical of
    Synonyms: be wary of, disbelieve, discredit, doubt, misbelieve, mistrust, question, smell a rat, suspect, wonder about
    Antonyms: be confident, believe, credit, trust

ارجاع به لغت distrust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distrust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distrust

لغات نزدیک distrust

پیشنهاد بهبود معانی