شکل جمع:
faithsایمان، عقیده، اعتقاد، دین، پیمان، کیش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She never lost her faith in God.
او هرگز ایمان خود را نسبت به خداوند از دست نداد.
his faith in the Five (Holly Ones)
ایمان او به پنج تن
the Moslem faith
دین اسلام
people of Christian faith
مردم عیسوی مذهب
I have complete faith in his friendship.
من به دوستی او ایمان کامل دارم.
Repeated scandals shook everyone's faith in the government.
افتضاحات مکرر ایمان همه را نسبت به دولت متزلزل کرد.
to keep faith with
وفادار ماندن نسبت به
نیت بد، قصد بد، نابکاری، عدم صمیمیت، دو رنگی، دوز و کلک، بدعهدی، تقلب
عهدشکنی کردن، پیمانشکنی کردن، خیانت کردن، ترک بیعت کردن، مرتد شدن
راستی، براستی، درواقع، واقعاً
با حسن نیت، با قصد خوب، با صمیمیت، از روی نیت پاک
وفادار ماندن، به پیمان خود باقیماندن، قولداری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «faith» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/faith