با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Faith

feɪθ feɪθ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    faiths

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable B2
    ایمان، عقیده، اعتقاد، دین، پیمان، کیش
    • - She never lost her faith in God.
    • - او هرگز ایمان خود را نسبت به خداوند از دست نداد.
    • - his faith in the Five (Holly Ones)
    • - ایمان او به پنج تن
    • - the Moslem faith
    • - دین اسلام
    • - people of Christian faith
    • - مردم عیسوی مذهب
    • - I have complete faith in his friendship.
    • - من به دوستی او ایمان کامل دارم.
    • - Repeated scandals shook everyone's faith in the government.
    • - افتضاحات مکرر ایمان همه را نسبت به دولت متزلزل کرد.
    • - to keep faith with
    • - وفادار ماندن نسبت به
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد faith

  1. noun trust in something
    Synonyms: acceptance, allegiance, assent, assurance, belief, certainty, certitude, confidence, constancy, conviction, credence, credit, credulity, dependence, faithfulness, fealty, fidelity, hope, loyalty, reliance, stock, store, sureness, surety, troth, truth, truthfulness
    Antonyms: disbelief, distrust, doubt, misgiving, skepticism, suspicion
  2. noun belief in a higher being; community of believers
    Synonyms: canon, church, communion, confession, connection, conviction, credo, creed, cult, denomination, doctrine, dogma, doxy, gospel, orthodoxy, persuasion, piety, piousness, principle, profession, religion, revelation, sect, teaching, tenet, theism, theology, worship
    Antonyms: agnosticism, denial, doubt, rejection, skepticism, unbelief

Collocations

  • bad faith

    نیت بد، قصد بد، نابکاری، عدم صمیمیت، دو رنگی، دوز و کلک، بدعهدی، تقلب

  • break faith

    عهدشکنی کردن، پیمان‌شکنی کردن، خیانت کردن، ترک بیعت کردن، مرتد شدن

  • in faith

    راستی، براستی، درواقع، واقعاً

  • in good faith

    با حسن نیت، با قصد خوب، با صمیمیت، از روی نیت پاک

  • keep faith

    وفادار ماندن، به پیمان خود باقی‌ماندن، قول‌داری کردن

لغات هم‌خانواده faith

ارجاع به لغت faith

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «faith» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/faith

لغات نزدیک faith

پیشنهاد بهبود معانی