با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Truth

    truːθ truːθ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      truths

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable B2
    راستی، صدق، حقیقت، درستی، صداقت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - Always tell the truth.
    - همیشه راست بگو.
    - To tell you the truth I am not so interested.
    - راستش را بخواهی، چندان علاقه‌مند نیستم.
    - The truth of the matter is that he is too old.
    - واقعیت قضیه این است که سن او زیاد است.
    - There is no grain of truth in what he said.
    - حرف‌های او ذره‌ای صحت ندارد.
    - the undeniable truth
    - حقیقت انکارناپذیر
    - the truth about vitamins
    - حقایق مربوط به ویتامین‌ها
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد truth

    1. noun reality, validity
      Synonyms: accuracy, actuality, authenticity, axiom, case, certainty, correctness, dope, exactitude, exactness, fact, facts, factualism, factuality, factualness, genuineness, gospel, gospel truth, honest truth, infallibility, inside track, legitimacy, maxim, naked truth, nitty-gritty, perfection, picture, plain talk, precision, principle, rectitude, rightness, scoop, score, trueness, truism, truthfulness, unvarnished truth, veracity, verisimilitude, verity, whole story
      Antonyms: falsehood, invention, untruth
    2. noun honesty, loyalty
      Synonyms: authenticity, candor, constancy, dedication, devotion, dutifulness, faith, faithfulness, fidelity, frankness, integrity, openness, realism, revelation, sincerity, uprightness, veridicality, verity
      Antonyms: dishonesty, disloyalty, falsehood, lie, misrepresentation

    Collocations

    • in truth

      راستی، به‌درستی، واقعاً، به‌حقیقت

    • of a truth

      مطمئناً، قطعاً، به‌واقع

    Idioms

    • the truth often hurts

      واقعیت اغلب دردناک است

    • truth will out

      دیر یا زود حقیقت آشکار می‌شود، ماه پشت ابر نمی‌ماند

    لغات هم‌خانواده truth

    ارجاع به لغت truth

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «truth» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/truth

    لغات نزدیک truth

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی