با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Invention

ɪnˈvenʃn ɪnˈvenʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    inventions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B1
اختراع، ابداع، خلق، نوآفرینی (خلق کردن چیز جدیدی که پیش‌تر وجود نداشته است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The invention of the internet has transformed the way we communicate and access information.
- اختراع اینترنت شیوه‌ی برقراری ارتباط و دسترسی به اطلاعاتمان را دگرگون کرده است.
- The radio is a wonderful invention.
- رادیو اختراع شگفت‌انگیزی است.
- the invention of the telephone
- اختراع تلفن
noun countable uncountable
ساختگی، من‌درآوردی، دروغ، چاخان، داستان‌سرایی، دروغ‌بافی
- The whole story is an invention and I don't believe a word of it.
- این داستان همه‌اش من‌درآوردی است و من یک کلمه از آن را هم باور ندارم.
- The employee's invention about why he was absent from work involved a fake illness and a doctor's note that was quickly proven to be forged.
- داستان‌سرایی این کارمند درباره‌ی دلیل غیبتش در محل کار دربردارنده‌ی بیماری جعلی و یک یادداشت پزشک بود که جعلی بودن آن به‌ سرعت ثابت شد.
noun uncountable
تخیل مولد، خلاقیت
- The classical legacy shows the abundant invention of the ancient Greeks.
- میراث کلاسیک نشانگر خلاقیت سرشار یونانیان باستان است.
- The author's new novel is a brilliant invention that combines elements of fantasy and science fiction.
- رمان جدید نویسنده خلاقیت درخشانی است که عناصر فانتزی و علمی تخیلی را با هم ترکیب می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد invention

  1. noun creation, creativeness
    Synonyms: apparatus, black box, brainchild, coinage, concoction, contraption, contrivance, creativity, design, development, device, discovery, doodad, gadget, genius, gimmick, gizmo, imagination, ingenuity, innovation, inspiration, inventiveness, novelty, opus, original, originality, resourcefulness
    Antonyms: steal
  2. noun fabrication, lie
    Synonyms: deceit, fake, falsehood, fancy, fantasy, fib, fiction, figment, forgery, prevarication, sham, story, tall story, untruth, yarn
    Antonyms: truth

لغات هم‌خانواده invention

ارجاع به لغت invention

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «invention» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/invention

لغات نزدیک invention

پیشنهاد بهبود معانی