فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inventiveness

ɪnˈvent̬ɪvnəs ɪnˈventɪvnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

(داشتن ایده/های جدید و بدیع) خلاقیت، نوآوری، ابتکار، آفرینندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Her performance was full of inventiveness.

اجرایش سرشار از خلاقیت بود.

the artist's fertile inventiveness

آفرینندگیِ زایای این هنرمند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inventiveness

  1. noun the power or ability to invent
    Synonyms:
    creativity invention originality cleverness ingenuity creativeness ingeniousness

لغات هم‌خانواده inventiveness

ارجاع به لغت inventiveness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inventiveness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inventiveness

لغات نزدیک inventiveness

پیشنهاد بهبود معانی