۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻🎓
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Invent
ɪnˈvent
ɪnˈvent
گذشته‌ی ساده:
inventedشکل سوم:
inventedسوم‌شخص مفرد:
inventsوجه وصفی حال:
inventingمعنی و نمونه‌جمله‌ها
adverb
B1
اختراع کردن، از پیش خود ساختن، ساختن، جعل کردن، چاپ زدن، تأسیس کردن
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Phoenicians invented the alphabet.
فینیقی‌ها الفبا را اختراع کردند.
Who has invented this machine?
این ماشین را چه کسی اختراع کرده است؟
نمونه‌جمله‌های بیشتر
to use an invented name
نام دروغین به کار بردن
to invent excuses
بهانه تراشیدن
مترادف و متضاد invent
-
verb create, think upSynonyms:make form imagine compose design devise conceive originate produce discover plan fashion frame hatch mint execute forge contrive author improve project coin formulate dream up bring into being bear initiate inaugurate find ad-lib fake improvise come up with envision turn out cook up think up knock off toss off come upon off-the-cuff wing jamAntonyms:steal
-
verb fabricateSynonyms:lie fake falsify forge pretend feign misrepresent equivocate fib simulate make up concoct prevaricate tell untruth make believe think up vamp tell a white lie misstate create out of thin air conjure up trump upAntonyms:tell truth
لغات هم‌خانواده invent
-
nouninvention, inventiveness, inventor
-
adjectiveinventive
-
verb - transitiveinvent, reinvent
-
adverbinventively
سوال‌های رایج invent
گذشته‌ی ساده invent چی میشه؟
گذشته‌ی ساده invent در زبان انگلیسی invented است.
شکل سوم invent چی میشه؟
شکل سوم invent در زبان انگلیسی invented است.
وجه وصفی حال invent چی میشه؟
وجه وصفی حال invent در زبان انگلیسی inventing است.
سوم‌شخص مفرد invent چی میشه؟
سوم‌شخص مفرد invent در زبان انگلیسی invents است.
ارجاع به لغت invent
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «invent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invent
لغات نزدیک invent
- - inveigle
- - inveiglement
- - invent
- - invention
- - inventive