فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Misstate

ˌmɪsˈsteɪt ˌmɪsˈsteɪt

گذشته‌ی ساده:

misstated

شکل سوم:

misstated

سوم‌شخص مفرد:

misstates

وجه وصفی حال:

misstating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

درست بیان نردن، غلط اظهار داشتن، غلط گفتن، اظهار غلط کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

To avoid paying his taxes, he misstated his income.

برای فرار از پرداخت مالیات درآمد خود را کمتر از آنچه بود اعلام کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misstate

  1. verb to give an inaccurate view of by representing falsely or misleadingly
    Synonyms:
    misrepresent distort falsify deceive twist confuse belie color warp pervert wrest wrench misquote load

ارجاع به لغت misstate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misstate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misstate

لغات نزدیک misstate

پیشنهاد بهبود معانی