گذشتهی ساده:
misstatedشکل سوم:
misstatedسومشخص مفرد:
misstatesوجه وصفی حال:
misstatingدرست بیان نردن، غلط اظهار داشتن، غلط گفتن، اظهار غلط کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
To avoid paying his taxes, he misstated his income.
برای فرار از پرداخت مالیات درآمد خود را کمتر از آنچه بود اعلام کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «misstate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/misstate