گذشتهی ساده:
wrestedسومشخص مفرد:
wrestsوجه وصفی حال:
wrestingبه دست آوردن، کسب کردن (با تلاش یا سختی)
The team had to wrest victory.
تیم باید پیروزی را به دست میآورد.
She wrested the victory with difficulty.
او بهسختی این پیروزی را کسب کرد.
به زور گرفتن، از چنگ کسی بیرون کشیدن، از دست کسی درآوردن (اسلحه و قدرت و غیره با چرخاندن آن)، از زیر زبان کسی بیرون کشیدن (اسرار و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The child wrested the toy away from his friend.
کودک اسباببازی را به زور از دوستش گرفت.
He tried to wrest the gun from his attacker's hand.
او سعی کرد اسلحه را از دست مهاجم بگیرد.
The military wrested political power from the people's elected officials.
ارتش قدرت سیاسی را از دست رهبران منتخب مردم گرفت.
موسیقی شستی (برای کوک کردن پیانو یا چنگ)
The wrest is a specialized tool used exclusively for stringed instruments like pianos.
شستی ابزاری تخصصی است که منحصراً برای سازهای زهی مانند پیانو استفاده میشود.
He used the wrest to tune the strings of the piano.
او از شستی برای کوک کردن سیمهای پیانو استفاده کرد.
قدیمی تحریف کردن
You wrest the law so as to make your enemies appear guilty.
شما برای گناهکار جلوه دادن دشمنانتان قوانین را تحریف میکنید.
They wrested my words regularly.
آنها مرتباً حرفهای مرا تحریف کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wrest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrest