فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wrest

rest rest

گذشته‌ی ساده:

wrested

سوم‌شخص مفرد:

wrests

وجه وصفی حال:

wresting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal

به دست آوردن، کسب کردن (با تلاش یا سختی)

The team had to wrest victory.

تیم باید پیروزی را به دست می‌آورد.

She wrested the victory with difficulty.

او به‌سختی این پیروزی را کسب کرد.

verb - transitive

به زور گرفتن، از چنگ کسی بیرون کشیدن، از دست کسی درآوردن (اسلحه و قدرت و غیره با چرخاندن آن)، از زیر زبان کسی بیرون کشیدن (اسرار و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The child wrested the toy away from his friend.

کودک اسباب‌بازی را به زور از دوستش گرفت.

He tried to wrest the gun from his attacker's hand.

او سعی کرد اسلحه را از دست مهاجم بگیرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The military wrested political power from the people's elected officials.

ارتش قدرت سیاسی را از دست رهبران منتخب مردم گرفت.

noun countable

موسیقی شستی (برای کوک کردن پیانو یا چنگ)

The wrest is a specialized tool used exclusively for stringed instruments like pianos.

شستی ابزاری تخصصی است که منحصراً برای سازهای زهی مانند پیانو استفاده می‌شود.

He used the wrest to tune the strings of the piano.

او از شستی برای کوک کردن سیم‌های پیانو استفاده کرد.

verb - transitive

قدیمی تحریف کردن

You wrest the law so as to make your enemies appear guilty.

شما برای گناهکار جلوه دادن دشمنانتان قوانین را تحریف می‌کنید.

They wrested my words regularly.

آن‌ها مرتباً حرف‌های مرا تحریف کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrest

  1. verb to alter the position of by a sharp, forcible twisting or turning movement
    Synonyms:
    wrench wring
  1. verb to obtain by coercion or intimidation
    Synonyms:
    take extract force exact squeeze seize extort snatch wrestle wrench wring shake down distort falsify pervert misconstrue garble rend usurp
  1. verb to give an inaccurate view of by representing falsely or misleadingly
    Synonyms:
    distort misrepresent falsify twist color warp belie misstate pervert wrench load

ارجاع به لغت wrest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrest

لغات نزدیک wrest

پیشنهاد بهبود معانی