آخرین به‌روزرسانی:

Wren

ren ren

شکل جمع:

wrens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی الیکایی (پرنده‌ای بسیار کوچک از راسته‌ی گنجشک‌سانان)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

I spotted a tiny wren.

الیکایی کوچکی را دیدم.

The elusive wren built its nest in the shrubs near my window.

الیکایی لانه‌اش را در بوته‌های نزدیک پنجره‌ی من ساخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wren

  1. noun English architect who designed more than fifty London churches (1632-1723)
    Synonyms:
    sir christopher wren
  1. noun any of several small active brown birds of the northern hemisphere with short upright tails; they feed on insects
    Synonyms:
    jenny-wren

ارجاع به لغت wren

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wren» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wren

لغات نزدیک wren

پیشنهاد بهبود معانی