آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Wrench

    rentʃ rentʃ

    شکل جمع:

    wrenches

    معنی wrench | جمله با wrench

    noun verb - transitive verb - intransitive adverb

    نقشه فریبنده، عمل تند و وحشیانه، آچار، آچار فرانسه، تند، چرخش، پیچ دادن، پیچ خوردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    monkey wrench

    آچار فرانسه، آچار لوله

    crescent wrench

    آچار یک سر

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    double-ended wrench

    آچار دو سر

    He wrenched the door off its hinges.

    در را با یک تکان از پاشنه درآورد.

    to loosen rusty nuts by wrenching

    با پیچاندن شدید مهره‌های زنگ‌زده را شل کردن

    The storm wrenched young trees off the ground.

    توفان درختان جوان را از جا کند.

    Suspense was wrenching at (the pit of) his stomach.

    هیجان دلش را به پیچ و تاب آورده بود.

    She fell and wrenched her ankle.

    او افتاد و مچ پایش پیچ خورد.

    a wrenched back

    کمر ضرب‌دیده

    They wrenched meanings to suit their own political purposes.

    آن‌ها معانی را تحریف می‌کردند تا با هدف‌های سیاسی آنان جور دربیاید.

    Jaffar pulled the handle off with a wrench.

    جعفر با یک تکان دسته را کند.

    Naheed fell and gave her ankle a wrench.

    ناهید افتاد و مچ پایش پیچ خورد.

    Leaving her parents was a great wrench for the bride.

    ترک والدین برای عروس درد بزرگی بود.

    Hard luck threw a wrench into his plans.

    بدبیاری، نقشه‌های او را به‌هم زد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wrench

    1. verb jerk, force violently
      Synonyms:
      pull tug drag yank tear rip squeeze force compel exact extract twist wring bend strain pinch dislodge dislocate sprain distort contort coerce tweak wrest pervert screw rend

    Idioms

    throw a wrench into (something)

    (چیزی را) مختل کردن، از کار انداختن، خرابکاری کردن

    سوال‌های رایج wrench

    شکل جمع wrench چی میشه؟

    شکل جمع wrench در زبان انگلیسی wrenches است.

    ارجاع به لغت wrench

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wrench» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrench

    لغات نزدیک wrench

    • - wrecking bar
    • - wren
    • - wrench
    • - wrest
    • - wrestle
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.