فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tug

tʌɡ tʌɡ

گذشته‌ی ساده:

tugged

شکل سوم:

tugged

سوم‌شخص مفرد:

tugs

وجه وصفی حال:

tugging

معنی و نمونه‌جمله‌ها

به‌ زحمت کشیدن، با زور کشیدن، تقلا کردن، کوشیدن، کشش، کوشش، زحمت، تقلا، یدک‌کش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Three men tugged at the rope.

سه مرد طناب را کشیدند.

A boat tugged the tanker into the harbor.

یک قایق، کشتی نفتکش را به بندرگاه یدک کشید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I gave the rope a tug and the branch broke.

طناب را یک‌باره کشیدم و شاخه‌ی درخت شکست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tug

  1. noun, verb quick pull
    Synonyms:
    yank jerk draw drag pull wrench haul tow heave traction strain lug toil
    Antonyms:
    push

ارجاع به لغت tug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tug

لغات نزدیک tug

پیشنهاد بهبود معانی