گذشتهی ساده:
hauledشکل سوم:
hauledسومشخص مفرد:
haulsوجه وصفی حال:
haulingکشیدن، هل دادن، حمل کردن، کشش، همه ماهیهایی که در یک وهله به دام کشیده میشوند، حملونقل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The elephant hauled a log tied to a rope all the way to the harbor.
فیل تنهی درخت بستهشده به طناب را کشید و تا بندرگاه برد.
to haul a wagon
واگن را کشیدن
to haul passengers
مسافر حمل کردن
Cattle are hauled by rail.
گاوها را با راهآهن میبرند.
The wind has hauled more to the south.
باد بیشتر بهسوی جنوب میوزد.
Rail haul is cheaper than truck haul.
حمل با قطار ارزانتر از حمل با کامیون است.
This time our haul weighed two tons.
صید ما این بار دو تن بود.
to haul a net inside a boat
تور را به داخل کشتی کشیدن
to haul down a flag
پرچم را پایین کشیدن
a haul of over five hundred miles
مسافت ترابری بیش از پانصد مایل
a five-ton haul
بار پنج تنی
They hauled him to jail.
او را کشانکشان به زندان بردند.
Every week his wife hauls him to a theater.
هر هفته زنش او را به زور به تماشاخانه میبرد.
1- (برای احتراز از چیزی) خط سیر کشتی را عوض کردن، دگرسوی کردن 2- عقبنشینی کردن، پس رفتن، پس کشیدن، واکشیدن3- (عامیانه) به منظور ضربه زدن دست عقب بردن
1- (کشتی) در جهت باد حرکت کردن 2- متوقف شدن، باز ایستادن، مکث کردن
haul your wind (or haul to the wind)
(کشتی را) در جهت باد راندن
در دراز مدت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «haul» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/haul