با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Schlepp

ʃlep ʃlep
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive verb - intransitive
    خرکش کردن، کشان‌کشان بردن، به‌ زحمت از جایی به جایی رفتن، جابه‌جا کردن، بردن
    • - We schlepped our luggage through the airport.
    • - وسایل‌مان را کشان‌کشان در فرودگاه حمل کردیم.
    • - Do I really have to schlep all that junk down to the basement?
    • - آیا باید همه‌ی آن آت‌وآشغال را تا زیرزمین ببرم؟
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد schlepp

  1. verb lug
    Synonyms: carry, drag, haul, heave, lift, lurch, pull, tote, tow, tug, yank

ارجاع به لغت schlepp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «schlepp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/schlepp

لغات نزدیک schlepp

پیشنهاد بهبود معانی