فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Tote

toʊt təʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
باربردن، حمل‌ونقل کردن، سوق دادن، جمع کردن، مجموع، بر پشت حمل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He was toting a sack of rice.
- یک کیسه برنج بر دوش داشت.
- The robbers were all toting revolvers.
- همه‌ی دزدان تپانچه داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tote

  1. verb to move while supporting
    Synonyms:
    carry transport convey bear lug schlep
  1. verb carry with difficulty
    Synonyms:
    take transport haul carry lug tug
  1. noun a capacious bag or basket
    Synonyms:
    tote-bag carryall holdall

ارجاع به لغت tote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tote

لغات نزدیک tote

پیشنهاد بهبود معانی