فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tote

toʊt təʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive
    باربردن، حمل‌ونقل کردن، سوق دادن، جمع کردن، مجموع، بر پشت حمل کردن
    • - He was toting a sack of rice.
    • - یک کیسه برنج بر دوش داشت.
    • - The robbers were all toting revolvers.
    • - همه‌ی دزدان تپانچه داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tote

  1. verb To move while supporting
    Synonyms: bear, carry, convey, lug, transport, schlep
  2. verb Carry with difficulty
    Synonyms: take, haul, lug, transport, tug
  3. noun A capacious bag or basket
    Synonyms: carryall, holdall, tote-bag

ارجاع به لغت tote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tote

لغات نزدیک tote

پیشنهاد بهبود معانی