باربردن، حملونقل کردن، سوق دادن، جمع کردن، مجموع، بر پشت حمل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was toting a sack of rice.
یک کیسه برنج بر دوش داشت.
The robbers were all toting revolvers.
همهی دزدان تپانچه داشتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tote» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tote