گذشتهی ساده:
conveyedشکل سوم:
conveyedسومشخص مفرد:
conveysوجه وصفی حال:
conveyingمنتقل کردن، بیان کردن، رساندن، ابراز کردن، القا کردن (پیام، احساس، منظور)
This word does not convey your meaning.
این واژه، معنی موردنظر شما را نمیرساند.
The article conveyed the impression that he would resign.
مقاله حاکی از این بود که او استعفا خواهد داد.
the message conveyed by her words...
پیامی که از کلمات او دریافت میشد...
Convey my greetings to him.
سلام مرا به او برسانید.
منتقل کردن، حمل کردن، بردن، رساندن، جابهجا کردن، انتقال دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The nurses conveyed the wounded to the operating room.
پرستاران زخمیها را به اتاق عمل بردند.
Pipelines convey water from the reservoir to the city.
لولهها، آب را از مخزن به شهر منتقل میکنند.
A chimney conveys smoke to the outside.
دود هنج (یا لولهی بخاری) دود را به خارج میبرد.
The media quickly conveyed the news.
رسانهها خبر را بهسرعت انتقال دادند.
گذشتهی ساده convey در زبان انگلیسی conveyed است.
شکل سوم convey در زبان انگلیسی conveyed است.
وجه وصفی حال convey در زبان انگلیسی conveying است.
سومشخص مفرد convey در زبان انگلیسی conveys است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «convey» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convey