فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

یخچال به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

یخچال برقی

فونتیک فارسی

yakhchaal
اسم

refrigerator, ice-house, refridge, fridge

او در بطری را گذاشت و آن را دوباره در یخچال قرار داد.

He capped the bottle and put it back in the refrigerator.

یخچال آن‌قدر سرد بود که بطری‌ها یخ زده بودند.

The refridge was so cold that the bottles had iced.

یخدان، جعبه‌ای برای نگهداری یخ

فونتیک فارسی

yakhchaal
اسم

ice chest, icebox

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

ویسکی را در یخچال قرار دهید تا خنک شود.

Put the whisky in the icebox to chill.

لیموناد در یخچال است.

The lemonade is in the icebox.

یخ‌رود

فونتیک فارسی

yakhchaal
اسم

زمین‌شناسی glacier

یخچال سنگ‌های بزرگ را جابه‌جا کرد.

The glacier dislocated great stones.

یخچال یک کوه یخ بزرگ را به‌شکل غار درآورد.

The glacier calved a large iceberg.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یخچال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یخچال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یخچال

لغات نزدیک یخچال

پیشنهاد بهبود معانی