گذشتهی ساده:
retainedشکل سوم:
retainedسومشخص مفرد:
retainsوجه وصفی حال:
retainingنگه داشتن، از دست ندادن، حفظ کردن، ابقا کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
These flowers retain their freshness for a long time.
این گلها تازگی خود را مدتها حفظ میکنند.
Hassan fired all his servants only retaining two gardeners.
حسن نوکرهای خود را بیرون کرد و فقط دو باغبان را نگاه داشت.
She retained her shape even long after death.
او شکل خودش را حتی مدتها پس از مرگ هم از دست نداد.
to retain heat
حرارت را نگه داشتن
به یاد داشتن، در خاطر حفظ کردن، به یاد آوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Cyrus grew old but still retained the memory of his first love.
سیروس پیر شد ولی هنوز خاطرهی اولین عشق خود را به یاد داشت.
She was able to retain all the details of the story.
او میتوانست همهی جزئیات داستان را به یاد بیاورد.
حقوق (وکیل) استخدام کردن، اجیر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
Ahmad has retained two lawyers.
احمد دو وکیل استخدام کرده است.
I will retain a lawyer to handle my divorce case.
یک وکیل استخدام خواهم کرد تا به پروندهی طلاقم رسیدگی کند.
اندوختن، انباشتن
A lot of water can be retained behind dams.
آب فراوانی را میتوان پشت سدها اندوخت.
to retain a large amount of wealth
ثروت زیاد اندوختن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «retain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/retain