آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Reserve

rɪˈzɜrːv rɪˈzɜːv

گذشته‌ی ساده:

reserved

شکل سوم:

reserved

سوم‌شخص مفرد:

reserves

وجه وصفی حال:

reserving

شکل جمع:

reserves

معنی reserve | جمله با reserve

verb - transitive B1

از پیش حفظ کردن، رزرو کردن، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

All rights reserved.

کلیه‌ی حقوق وابسته به این کتاب محفوظ است.

These seats are reserved for the elderly and the handicapped.

این صندلی‌ها مختص سالمندان و معلولان است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

For Nowruz we must reserve rooms now.

از حالا باید برای نوروز اتاق رزرو کنیم.

She reserved her criticism for a later occasion.

او انتقاد خود را به یک فرصت بعدی موکول کرد.

money reserved for emergencies

پولی که برای موارد اضطراری پس انداز شده است

This garden is reserved for the members of the club.

این باغ ویژه‌ی اعضای باشگاه است.

noun countable

اندوخته، ذخیره، منبع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Iran's huge oil and gas reserves

منابع عظیم نفت و گاز ایران

Our cash reserves are dwindling fast.

اندوخته‌ی نقدی ما درحال نقصان است.

noun countable

(ارتش) نیروی ذخیره، نیروی احتیاط

Reserves are not permanently ready for action but can be used in emergencies.

قوای ذخیره دائما آماده‌ی عمل نیستند، ولی می‌توان در موارد ناگهانی از آن‌ها استفاده کرد.

reserve mobilization

بسیج نیروهای احتیاط

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a detachment of naval reserves

گروهی از افراد ذخیره‌ی نیروی دریایی

the country's foreign exchange reserves

ذخایر ارزی کشور

noun uncountable

خودداری، شکیبایی، وقار، توداری، متانت

a woman who lacks all reserve and judgement

زنی که از خودداری و قضاوت بویی نبرده است

His behavior has lost its former reserve.

رفتار او وقار پیشین خود را از دست داده است.

noun countable

منطقه‌ی حفاظت‌شده، پارک طبیعی

a wild animal reserve

منطقه‌ی جانوران وحشی

a forest reserve

پارک جنگلی

noun countable

تعویض، بدل، عوض

noun countable

اقتصاد قیمت تعیین‌شده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

The painting sold for twice the reserve price.

نقاشی به دو برابر بهای تعیین‌شده به فروش رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reserve

  1. noun supply
    Synonyms:
    stock store fund resources inventory stash cache savings assets provisions capital wealth stockpile reservoir hoard backlog nest egg emergency fund rainy day fund insurance plant drop ace in hole
    Antonyms:
  1. verb hold for future use
    Antonyms:

Collocations

in reserve

در ذخیره، در پس‌انداز، در احتیاط

reserve the right (to do something)

حق خود را (برای انجام کاری) محفوظ نگه‌داشتن

without reserve

1- (به‌طور) نامحدود 2- بی‌تردید، بدون دودلی 3- (حراج) بدون بهای حداقل

سوال‌های رایج reserve

گذشته‌ی ساده reserve چی میشه؟

گذشته‌ی ساده reserve در زبان انگلیسی reserved است.

شکل سوم reserve چی میشه؟

شکل سوم reserve در زبان انگلیسی reserved است.

شکل جمع reserve چی میشه؟

شکل جمع reserve در زبان انگلیسی reserves است.

وجه وصفی حال reserve چی میشه؟

وجه وصفی حال reserve در زبان انگلیسی reserving است.

سوم‌شخص مفرد reserve چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد reserve در زبان انگلیسی reserves است.

ارجاع به لغت reserve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reserve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reserve

لغات نزدیک reserve

پیشنهاد بهبود معانی